لطف او با ديگران ناز و عتابش بر من است
صحبت گرمش به اغيار و کبابش بر من است
يک سر مو غافل از حال ضعيفان نيستم
گر فتد مويى در آتش پيچ و تابش بر من است
کرم شب تابى فلک گر شمع بالينم کند
منت روى زمين از آفتابش بر من است
مى کند هر کس به غير از حق سئوال از ديگران
مشت خاکى بر دهانش زن جوابش بر من است!
حاصل فرمانروايى نيست جز وزر و وبال
بى حسابى مى کند هر کس، حسابش بر من است
خشک مغزان را کنم صائب به شعر تر علاج
هر که را دردسرى گيرد گلابش بر من است